غبار بر دل داشت

لغت نامه دهخدا

غبار بر دل داشتن. [ غ ُ ب َ دِ ت َ ] ( مص مرکب )کنایه از افسردگی و اندوه در دل داشتن:
سیلاب نیستی را سر در وجود من نه
کز خاکدان هستی بر دل غبار دارم.سعدی.و رجوع به غبار خاطر و غبار بر دل نهادن شود.

جمله سازی با غبار بر دل داشت

حتى اگر گرد و غبار بر آن بنشيند پاره پاره مى شود و از سقف خانه آويزان مى گردد.
و معناى آيه اين است كه: سو گند به هجوم كنندگان در صبح، كه با اغاره به دشمن ودست و پاچه كردن آنان گرد و غبار بر مى انگيزند.
گرد کلفت بس که می ریزد مرا بر تن غبار بر رخ آیینه می پاشد ز عکس من غبار
گرد و غبار ناشی از محیط سبب می‌شود لایه‌ای از غبار بر روی قطعات سخت‌افزاری دستگاه‌ها نشست کند که این امر سبب ایجاد یک مقاومت استاتیک شده و در نتیجه گرما در محیط گرد و غباری افزایش پیدا می‌کند.
بیقراران را به پای ضعف مانند غبار بر هوا رفتار هست و بر زمین رفتار نیست
بسکه وحشت محمل عیش بهاران می‌کشد رنگ هم چون بو غبار بر زمین ننشسته‌ای‌ست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز فال انبیا فال انبیا