شاهد اوردن

لغت نامه دهخدا

( شاهدآوردن ) شاهدآوردن. [ هَِ وَ دَ ] ( مص مرکب ) استشهاد کردن. تمثل جستن. مثل زدن. ذکر کردن.

فرهنگ فارسی

( شاهد آوردن ) استشهاد کردن تمثل جستن

جمله سازی با شاهد اوردن

من ز خود گویم چه لازم شاهد آوردن ز غیر مطلب از خود چون مبین گشت با برهان چه کار