خشت خشک بر اب

لغت نامه دهخدا

( خشت خشک بر آب ••• ) خشت خشک بر آب افکندن. [ خ ِ ت ِ خ ُ ب َ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کردن بدی و کاری که اصلاح آن میسر نباشد. ( یادداشت بخط مؤلف ):
بدانست بهرام کان بود زشت
به آب اندر افکنده شد خشک خشت
پشیمان شد و بند از اوبرگرفت
ز کردار خود دست بر سر گرفت.فردوسی.

جمله سازی با خشت خشک بر اب

چو کردار با ناسپاسان کنی همی خشت خشک اندر آب افگنی
من ز سرگین می‌نجویم بوی مشک من در آب جو نجویم خشت خشک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس استخاره کن استخاره کن