سروح

لغت نامه دهخدا

سروح. [ س ُ ] ( ع مص ) به چرا شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( ترجمان القرآن علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ). چرا کردن. ( آنندراج ).

جمله سازی با سروح

در طول جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸، به ساکنان سروح، روستای همجوار نبی روبین و روستای اصلی تربیخا، از سوی نیروهای اسرائیلی دستور اخراج داده شد. سروح دهکده‌ای عمدتاً سنی مذهب و دهکدهٔ نبی روبین و دهکده‌های اقماری تربیخا، روستاهایی عمدتاً شیعه‌نشین بودند. اکثر ساکنان سروح و ساکنان همسایه در نهایت به لبنان رفتند.
سروح حاوی دو خرابه با انواع آثار باستانی از جمله آب‌انبار و مقبره‌های سنگی بوده‌است.
سروح یک دهکده اعراب فلسطینی است که در ۲۸٫۵ کیلومتر (۱۷٫۷ مایل) شمال شرقی عکا واقع شده‌است. در جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ این شهر از سکنه تخلیه شد.
در سال ۱۸۸۱، صندوق اکتشاف فلسطین در بررسی فلسطین غربی، سروح را به عنوان «یک روستای کوچک، شامل حدود نود مسلمان، واقع بر روی یک خط الراس، محصور در درختان زیتون و زمین‌های زراعی» توصیف کرد؛ سه آب انبار سنگی تراشیده شده در آن وجود دارد و ساکنان این شهر با کشاورزی و دامداری زندگی می‌کرده‌اند.