لغت نامه دهخدا نکته شناس. [ ن ُ ت َ / ت ِ ش ِ ] ( نف مرکب ) نکته دان. زیرک و بافراست و بابصیرت در سخن. ( ناظم الاطباء ). || آنکه امور نیک و بد را تشخیص دهد. ( فرهنگ فارسی معین ).
جمله سازی با نکته شناس حور اگر چه خواندمت یا که پری بگفتمت نکته شناس گو بود یاریکی و نام دو آمدش وحی که ای نکته شناس کار ما راست نیاید به قیاس مرد باید که سخندان بود و نکته شناس تا چو میگوید از آن گفته پشیمان نشود