غلام زاده

لغت نامه دهخدا

غلامزاده. [ غ ُ دَ / دِ ] ( ص مرکب،اِ مرکب ) فرزند غلام. رجوع به غلام شود. || در تداول عامه فرزند خویش را گویند رعایت ادب را.

فرهنگ عمید

فرزند غلام، پسر غلام و بنده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - فرزند غلام ۲ - از فرزند خود بدین کلمه تعبیر آورند.

جمله سازی با غلام زاده

اودر حدود سال ۵۵ میلادی در فریقیه به دنیا آمد. او که غلام زاده و خود تحت رقیت و بندگی بود توسط صاحب ستمگری ناقص‌العضو شده اما در هر حال نمونه یک روح آزاده نحیف و متکی به نفس بود و چون به یکی از درباریان نرون فروخته شد صاحبش به او اجازه داد که دروس رواقی کالیوس موسونیوس روفوس را تعلیم بگیرد و نزد او بود که فن استخراج فلسفه‌ای جامع و عمومی را از تجارب شخصی فرا گرفت.