درخت، که به عنوان دار نیز شناخته میشود، به گیاهان بزرگ و چوبی با عمر طولانی اطلاق میگردد. در علم گیاهشناسی، درخت یکی از مقاومترین انواع گیاهان است که با رشد ساقه یا تنه، برگها را نگه میدارد. برخی تعاریف بیان میکنند که تنها نوع گیاه چوبی است که از آن چوب استخراج میشود. ارتفاع دقیق درختان قابل تعیین نیست، اما به طور کلی درختان بالغ حداقل به ۶ متر میرسند. ساختار آن معمولاً شامل شاخههایی است که به یک تنه بزرگ متصل هستند. در مقایسه با دیگر گونههای گیاهی و جانوری، عمر طولانیتری دارند. برخی از گونههای آن میتوانند بیش از ۱۰۰ متر قد بکشند و برخی دیگر چندین هزار سال عمر کنند. درختان از عناصر کلیدی در چشماندازهای طبیعی و طراحی باغها و محوطهها به شمار میروند.

درخت
لغت نامه دهخدا
درخت. [ دَ / دِ رَ ] ( اِ ) ترجمه شجر. ( آنندراج ). هر گیاه خشبی که دارای ریشه وتنه و ساقه و شاخه ها بود. شجر. نهال. ( ناظم الاطباء ).رستنی بزرگ و ستبر که دارای ریشه و ساقه و شاخه ها باشد. شجر که از دار ضعیف تر است. غالباً درخت به گیاهانی گویند که ساق قوی دارند، لکن ساق آنها همیشه راست نیست و بسیار بلند نمی شود، مانند: بهی، سیب، قراصیا، زردآلو و آلو و غیره. روییدنیی است بزرگ که سطبری و راست کشیدگی ندارد، مانند: امرود، بهی، سیب، انار، انجیر، بر خلاف دار که سطبر و راست کشیده است، مانند: چنار، کبوده، تبریزی، نخل، اکالیپتوس، سرو و کاج و غیره. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ). و در یادداشت دیگر، مرحوم دهخدا می نویسد: بگمان من در قدیم کلمه درخت بر بزرگتر از بوته و کوچکتر از دار اطلاق می شده است. جَرَل. سَلَم. شَجَر. شَجَرَة. شِعار. شُعر. شَمیم. عَقّار. ( دهار ). عِقَّر. مَرخ. ( منتهی الارب ). صاحب آنندراج گوید: جوان، کهن سال، برگ پیوند، برهنه، خزان دیده، خزان رسیده، سرمازده، سرماسوخته، بارور، بارآور،خوش ثمر، آبدار، موزون، سرکش از صفات اوست، و با لفظنشاندن مستعمل است. ج، درختان، درختها
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* درخت لاله: (زیست شناسی ) درختی زیبا، با گل های لاله ای زرد و نارنجی که چوبش برای ساختن مبل و اشیای چوبی به کار می رود و بومی آمریکا است.
* درخت مریم: [قدیمی] درخت خرمایی که خشک بود و برای حضرت مریم از نو سبز و بارور شد، نخل مریم.
فرهنگ فارسی
( اسم ) هر گیاه سبز و ستبر که دارای ریشه و ساقه و شاخه باشد شجر جمع درختان درختها.
فرهنگستان زبان و ادب
