این کلمه دارای معانی متنوع و کاربردهای مختلفی است که در زمینههای زبانی، فرهنگی، جغرافیایی و ادبی به کار میرود:
ضعیف، سست و ناتوان: در برخی لهجهها و کاربردهای محلی یا قدیمی زبان فارسی، واژه خور به معنای فرد یا چیزی است که ضعیف، سست یا ناتوان باشد. این معنا بر ضعف جسمانی، روحی یا حتی قدرت عملکردی اشاره دارد و ممکن است در توصیف انسانها، حیوانات یا اشیاء به کار رود.
مهر و آفتاب: یکی از معانی بسیار شناختهشده و رایج کلمه، اشاره به خورشید یا آفتاب است. این واژه ریشه در زبانهای کهن ایرانی دارد و در اشعار، متون ادبی و زبان محاورهای به عنوان نماد نور، گرما، زندگی و منبع انرژی به کار میرود.
پسوند در ترکیبها: یکی از کاربردهای مهم این کلمه در ترکیبها به معنای خورنده یا کسی که چیزی را تناول میکند، است. این نقش به شکل پسوندی در بسیاری از واژهها دیده میشود که مفهوم فردی که چیزی را مصرف میکند را منتقل میکند.
شاخابههایی از خلیج فارس: در جغرافیا و اصطلاحات مربوط به دریا و آبهای ساحلی، خور یا هور به شاخابهها و بخشهای کوچک و باریکی از خلیج فارس گفته میشود که مانند درّههای زیرآبی یا تالابهای ساحلی عمل میکنند. این شاخابهها اغلب محل ورود آب دریا به خشکی هستند و نقش مهمی در اکوسیستمهای ساحلی و ماهیگیری دارند.