مانی

مانی

معنی و مفهوم نام

مانی یک اسم فارسی است که می‌تواند هم برای دختران و هم برای پسران استفاده شود و به معنی اندیشمند است. این نام نشان‌دهنده عمق تفکر و خلاقیت در فرد است و با ویژگی‌هایی چون خرد، دانش و بصیرت مرتبط است و در فرهنگ ایرانی به عنوان نمادی از تفکر و آگاهی شناخته می‌شود.

پیامبر کیش مانویان

مانی (زاده ۱۴ آوریل ۲۱۶ م – درگذشته ۲ مارس ۲۷۴ م) فیلسوف، شاعر، نویسنده، پزشک و نگارگر ایرانی بود که بنیان‌گذار آیین مانوی به شمار می‌رود. او از خانواده‌ای ایرانی و منسوب به بزرگان اشکانی در نزدیکی تیسفون زاده شد. او آیینی را بنیان نهاد که پیروان زیادی در سرزمین‌های مختلف از چین تا اروپا داشت. او خود را فرستاده خدا معرفی می‌کرد و به تبلیغ دینی نو و همگانی پرداخت که از آموزه‌های پیشینیان الهام گرفته بود. او تحت حمایت برادران شاپور یکم قرار داشت، اما در نهایت به خاطر خشم موبدان زردشتی دربار ساسانی زندانی و اعدام شد.

در اساطیر

در اساطیر اسکاندیناوی، مانی تجسم شخصیت ماه است. او برادر ایزدبانوی خورشید، سول، و فرزند موندیلفاری به شمار می‌رود. طبق افسانه‌ها، مانی هر شب ماه را پایین می‌کشد و در داستان‌های مربوط به آخرالزمان (راگناروک)، گرگی به نام هاتی در تلاش است تا ماه را بگیرد.

لغت نامه دهخدا

مانی. ( ضمیر ) مان. در قزوین لهجه ای است که ضمایر متکلم معالغیر و جمع مخاطب و جمع مغایب را به شکل مان -تان -شان می آورند ولی در ادبیات ظاهراً بسیار نادر و شاذ است و بیشتر در نثر فارسی این ضمیر را در متکلم معالغیر و دوم شخص جمع با یای مجهول ترکیب می کرده اند چون: کردمانی و کردتانی و این مخصوص بلعمی است و کشف المحجوب و اسرارالتوحید و تذکرةالاولیاء نیز آورده ولی در مقدمه شاهنامه و تاریخ سیستان و گردیزی و بیهقی نیست و در شعر بنظر نرسیده است... ( از سبک شناسی ج 1 ص 348 ). در قدیم در ماضی شرطی و استمراری گاه اول شخص جمع ( متکلم معالغیر ) و دوم شخص جمع ( جمع مخاطب ) را به یای مجهول می پیوستند؛ کردمانی ( می کردیم ). کردتانی ( می کردید ). ( فرهنگ فارسی معین ): من که با کالیجارم تا به وقت اسفار سبقها بخواندیمی و در پی او نماز کردیمی و تا بیرون آمدمانی هزار سوار از مشاهیر و ارباب و اصحاب عرایض بر در سرای او گرد آمده بودی... ( چهارمقاله ). اگر دست دیگر بیرون بودی نصیب وی بدادمانی. ( تذکرةالاولیاء چ لیدن ص 229 ). کاشکی بیامدی و هر دینی که بخواستی ما موافقت او کردمانی. ( تذکرةالاولیاء چ لیدن ص 269 ). کاشکی گوسفندی بودی تا بریان کردمانی. ( تذکرةالاولیاء چ لیدن ص 324 ).
مانی. ( ص ) به معنی نادر باشد که از ندرت است که بی همتا و بی مثل و یکه و تنها باشد. ( برهان ). صاحب برهان گفته که به معنی نادر باشد یعنی بی همتا. ( انجمن آرا )( آنندراج ). نادر و بی همتا و بی مثل. ( ناظم الاطباء ). فقه اللغه عامیانه. در پهلوی، مانیک ( از مان ( خانه ) + یک [ نسبت پهلوی ] ) یعنی منسوب به خانه، مربوط به خانه. در اوستا، نمانیه. ( حاشیه برهان چ معین ).
مانی. ( اِخ ) نام نقاشی بوده مشهوردر زمان اردشیر و بعضی گویند در زمان بهرام شاه بودو بعد از عیسی علیه السلام ظاهر شد و دعوی پیغمبری کرد، و بهرام شاه بن هرمز شاه او را به قتل آورد. ( برهان ). نام نقاشی است مشهور. ولادت او به بابل در دهی موسوم به مردینو و نام اصلی او «قورنیقوس بن قاتن » و شاگرد قادرون حکیم بوده. دین زردشت و حضرت مسیح را ترکیب نموده و تصرفی در هر دو کرده چون او ظهور کرد اتباع او بسیار شدند و او ادیان سابقه را در یکدیگر آمیخت و کتابی چند تألیف کرد مثل انگلیون و شاپورگان و کنزالاحیاء و سفرالجبابره و مقالات کثیره و خلق را دعوت به خود کرد و مسافرت نمود و در علم نقاشی از نقاشان روم و چین بر سر آمده،آخرالامر در زمان پادشاهی شاپور به ایران آمد و کتاب خود را که در آن صورتهای عجیب بود بنمود و عقاید خود باز گفت. پادشاه دانشمند بود با او به مکالمه در آمد تا سخن بدانجا کشید که روانهای پاک از آسمان نزول کرده و به تنهای تیره می پیوندند. پس از زنان دوری باید کرد و با ایشان نیامیخت تا این راه بسته شود و ارواح پاک در آسمان ها بماند. شاه گفت بدین سخنان که تو گویی گیتی خراب شود. آبادی بهتر است یا خرابی ؟ مانی گفت در خرابی تن آبادی جان است. شاه گفت اگر ترا بکشند در کشتن تو آبادی باشد یا ویرانی ! گفت ویرانی تن و آبادی روان. شاه گفت با تو، به گفت تو کار بکنیم و چنین کردند و او را بکشتند و از دروازه شهر شاپور بیاویختند ولیکن پیروان او بسیار بماندند و ایشان را مانویه گویند... و معنی این اسم به پارسی دعا گونه ای است؛ یعنی بمان. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). ولادت اوبه بابل در قریه ای به نام مردینو از نهر کوثی بوده است. او راست: شاپورگان، کنزالاحیاء، سفرالاسفار، سفرالجبابره، انجیل مانی و مقالات بسیار دیگر. ( آثار الباقیه ص 208، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) = مانیا: ۱ - دیوانگی، جنون. ۲ - علاقة مفرط به چیزی یا عملی.

فرهنگ فارسی

بینانگذار آیین مانوی ( و. ماردین ۲۱۵ - مقت. ۲۷۶ م. ). وی پسر [ فاتک ] بود و در ایام جوانی به آموختن علوم و حکمت و غور و مطالعه در ادیان زرتشتی و عیسوی و سایر دینهای زمان خویش پرداخت و در ۲۴ سالگی ادعای پیامبری کرد و آیین خود را آشکار ساخت. یک چندی در بین النهرین به تبلیغ و ترویج دین خود پرداخت و آنگاه بوسیله فیروز برادر شاپور اول نخست با مانی به مهربانی رفتار کرده و او و پیروانش را در مذهب خود آزاد گذاشت. ولی بعد طرف بی میلی پادشاه قرار گرفت و از ایران تبعید گردید. مانی در ایام آوارگی کشورهای هند و تبت و چین را سیاحت کرد و پس از مرگ شاپور در سال ۲۷۲ م. به ایران بازگشت. هرمز جانشین شاپور و رودش را گرامی داشت و او اجازه یافت که تعالیم آیین خود را آزادانه منتشر سازد. مانی در این زمان بیشتر بین مسیحیان بین النهرین به نشر اصول و تعالیم مذهب خود پرداخت و در اندک مدتی پیروان بسیاری یافت. پس از هرمز دیری نپایید که بهرام اول مانی را دستگیر کرده و مقتول ساخت. مانی کتب بسیار نوشت که از آن جمله: [ شاپورگان ] به زبان پهلوی بوده است. وی برای اینکه اصول آیین خود را به مردم بیسواد نیز بیاموزد آنها را با تصاویر زیبا در کتابهای خود جلوه گر میساخت و بهمین سبب او را مانی نقاش هم گفته اند. از کتابهای دیگر او یکی هم: [ ارژنگ ] یا [ ارتنگ ] بوده است. با کشته شدن مانی پیروان او از بین نرفتنهد بلکه سالیان خیلی دراز در عالم پراکنده شده قرنها دوام نموده و پیشرفتهای ادبی صنعتی و فنی داشته اند. حتی پس از ظهور اسلام آیین مانوی اهمیت خود را از دست نداد و در آسیای مرکزی تا نواحی تبت انتشار داشته است. در اروپا هم آیین مانوی تا جنوب فرانسه نفوذ کرده بود بطوریکه در سال ۱۲٠۹ م. [ سیمون دو مون فر ] بنام دفاع از مسیحیت بر علیه [ آلبی ژن ] که متهم به تبعیت ازمانی بود بنای جنگ و جدال گذارد و [ سن اگوستین ] پیش از قبول مذهب مسیح چندین سال پیرو مانی بوده است. مذهب مانی آمیزشی از ادیان زرتشتی عیسوی بودایی و یونانی است. مانی میگوید عالم از دو عنصر روشنایی و تاریکی بوجود آمده و بهمین سبب اساس آن بر خوبی و بدی استوار است ولی در پایان دنیا روشنایی از تاریکی جدا خواهد شد و صلح ابدی همه جا را فرا - خواهد گرفت. وظیفه یک نفر مانوی آن بود که بکوشد تا روشنایی و تاریکی را از یکدیگر دور سازد و آمیزش آنها را بهم زند یعنی وجود خویش را از بدی و فسادی که منسوب به تاریکی است منزه گرداند و از لذات دنیایی مانند ازدواج خوردن گوشت و نوشیدن شراب و گرد آوردن مال و امثال آن خودداری کند. بعقیده مانی در آغاز دو اصل اصیل وجود داشته که عبارتند از: نیک و بد. نخستین پدر عظمت بود و او را پنج موجود تجلی کرد که به منزله واسطه های بین آفریدگار و آفریدگانند چون: ادراک عقل فکر تامل و اراده. خدای تاریکی هم پنج عنصر ظلمانی دارد مانند: وخان ( مه ) آتش مخرب باد مهلک آب گل آلود و ظلمت. در آغاز تاریکی به روشنایی حمله برد و پدر عظمت برای دفاع از کشور خویش نخستین مخلوق یعنی [ مادر زندگانی ] را بیافرید و پنج عنصر نورانی را برابر پنج عنصر ظلمانی بیافرید که عبارتند از: اثیر صافی نسیم روشنایی آب و آتش پاک کننده انسان. مانی رسالت زرتشت بودا و مسیح را تایید کرده ولی درباره مسیح میگوید: مسیح حقیقی روح محض بوده و جسم نداشت و شخص مصلوب بنام مسیح یکی از مخالفان وی بوده است.
۱- ( اسم ) دیوانگی جنون. ۲- علاق. مفرط بچیزی یا عملی. توضیح احتراز از استعمال این کلم. بیگانه اولی است.
نادر بی هممتا

فرهنگ اسم ها

اسم: مانی (دختر، پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: māni) (فارسی: ماني) (انگلیسی: mani)
معنی: اندیشمند، نام بنیانگذار آیین مانوی، مانی ( در لغت ) به معنی «اندیشمند» است، ( اَعلام ) [، میلادی] بنیان گذار آئین مانوی، وی پسر «فاتک» بود و در ایام جوانی به آموختن علوم و حکمت و غور و مطالعه در ادیان زرتشتی و عیسوی و سایر دین های زمان خویش پرداخت و در سالگی ادعای پیامبری کرد و آئین خود را آشکار ساخت، آموزه های خود را در کتابی به نام شاپورگان نوشت و به نزد شاپور اول ساسانی برد و مورد پذیرش او قرار گرفت، ولی بعداً شاپور او را تبعید کرد و مانی به هند، تبت و چین رفت، در زمان هرمز به ایران بازگشت [ میلادی] و مورد پذیرش شاه قرار گرفت و به انتشار آیین خود پرداخت، ولی بهرام اول جانشین هرمز او را دستگیر و محاکمه کرد و کشت، از کتابهای دیگر مانی ارژنگ بوده است، مانی ( در لغت ) به معنی ' اندیشمند ' است، ( در اعلام ) بنیان گذار آئین مانوی، وی پسر ' فاتک ' بود و در ایام جوانی به آموختن علوم و حکمت و غور و مطالعه در ادیان زرتشتی و عیسوی و سایر دین های زمان خویش پرداخت و در سالگی ادعای پیامبری کرد و آئین خود را آشکار ساخت

جملاتی از کلمه مانی

مانی ار تنها شود خونت هدر دست غم زین بعد خواهی زد بسر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم