مدبر

مدبر به معنای شخصی است که در کارها و امور خود تدبیر و برنامه‌ریزی می‌کند. این واژه در فرهنگ و ادبیات فارسی به کار می‌رود و به ویژگی‌هایی چون خردمندی، هوش و توانایی در مدیریت امور اشاره دارد. به طور خاص، واژه مدبر در متون دینی به عنوان یکی از صفات خداوند نیز شناخته می‌شود.

مفهوم عمومی

شخصی که دارای صلاحیت و توانایی در مدیریت و رهبری است. این شخص به خوبی می‌تواند امور را سازماندهی کرده و به بهترین نحو ممکن به انجام برساند.

ویژگی‌ها

خردمندی: مدبر باید از عقل و خرد خود برای تصمیم‌گیری‌های صحیح استفاده کند.
برنامه‌ریزی: توانایی ایجاد و اجرای برنامه‌ها و استراتژی‌ها.
تحلیل و ارزیابی: قدرت تحلیل شرایط و ارزیابی نتایج تصمیمات.
توانایی رهبری: قابلیت هدایت و انگیزش دیگران به سمت اهداف مشترک.

کاربرد در متون دینی

در متون اسلامی، مدبر به عنوان یکی از نام‌های خداوند آمده است. این صفت به خداوند اشاره دارد که تمامی امور عالم را با حکمت و تدبیر خود هدایت می‌کند. اوست که جهان را بر اساس قوانین خاصی اداره کرده و به همه موجودات نظم می‌دهد. در قرآن کریم، به تدبیر الهی در خلقت و مدیریت جهان اشاره شده است و این موضوع نشان‌دهنده قدرت و حکمت بی‌نظیر خداوند است.

لغت نامه دهخدا

مدبر. [ م ُ ب َ ] ( ع ص ) پشت داده شده؛ یعنی کسی که دولت و بخت او را پشت داده باشد؛ یعنی برگشته باشد. ( از غیاث اللغات ). بخت برگشته. بدبخت. نامقبل. نعت مفعولی است از ادبار. رجوع به ادبار شود: زندگانی سلطان دراز باد هرگز به خواطر کسی نگذشته بود از این مدبرک این آید. ( تاریخ بیهقی ص 699 ). یک زمان دستاویز بکرده، پس پشت داده و به هزیمت برگشته تا مدبران حریص تر درآیند و پندارند که من به هزیمت شدم. ( تاریخ بیهقی ص 435 )

فرهنگ معین

(مُ دَ بِّ ) [ ع. ] (اِفا. ) تدبیرکننده، صاحب تدبیر.
(مُ بَ ) [ ع. ] (اِمف. ) بخت برگشته، بدبخت.

فرهنگ فارسی

پشت دهنده، عقب رونده، پشت داده شده، بخت برگشته، بدبخت، حلقه ومیله خمیده، تدبیرکننده، باتدبیر، عاقبت اندیش
( اسم ) ۱- تدبیرکننده خداوند رای صاحب اندیشه: در حسن سیرت و جمیل سیاست و تدبیر مملکت وتنسیق آن بر هر مدبری ومبصری فایق و راجح آمده. ۲- پیشکار مشاور: سلطان محمد... پنج نوبت فرمود زدن. موید الملک مدبر و وزیر بود. رئیس الروسائ که پیشکار و مدبر وقت بود... یا مدبر اول. ذات حق تعالی. یا مدیران فلک. سیارات هفتگانه.
پرورده شده

فرهنگ اسم ها

اسم: مدبر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: modabber) (فارسی: مدَبِر) (انگلیسی: modabber)
معنی: تدبیرکننده، باتدبیر، چاره جو، از نام های خداوند، اندیشمند، چاره گر، از نام ها و صفات خداوند، ( در قدیم ) پیشکار و مشاور

جملاتی از کلمه مدبر

در زمان غیب حجت بن الحسن در جمهوری اسلامی ایران «ولایت امر و امامت امت» بر عهده فقیه عادل و باتقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است.
زهی فکرتت اختران را مدبر زهی دامنت آسمان را گریبان
آنکه چو او تا قران و حکم قران است هیچ مدبر نبوده هیچ قران را