عامّه

عامّه در زبان فارسی به معنای عموم یا مردم است، این واژه به تمامی افراد یک جامعه یا جمعیت بدون تفکیک و تمایز اشاره می‌کند.

معانی و کاربردها:

عموم مردم: این کلمه به معنای تمامی افراد جامعه است و می‌تواند به گروه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی اشاره کند. به عنوان مثال، در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های اجتماعی، توجه به عموم مردم اهمیت زیادی دارد زیرا این گروه‌ها تأثیر زیادی بر روندهای اجتماعی و اقتصادی دارند.

غیر متخصصین: در برخی زمینه‌ها، این اصطلاح به افرادی اشاره دارد که در موضوع خاصی تخصص یا دانش عمیق ندارند و معمولاً به عنوان غیر متخصص شناخته می‌شوند. این استفاده به ویژه در حوزه‌های علمی و فنی اهمیت دارد، زیرا در این موارد نیاز است که اطلاعات به زبان ساده و قابل فهم برای عامّه ارائه شود تا عموم بتوانند از آن بهره‌مند شوند.

کاربرد در متون دینی و فقهی:

در متون دینی و فقهی، واژه عامّه به معنای مردم عادی و غیرعلمی به کار می‌رود و در مقابل خاصه که به افراد متخصص یا عالم اشاره دارد، استفاده می‌شود. به عنوان مثال، در بحث‌های فقهی ممکن است به فتوا برای عامّه اشاره شود که به معنای فتوایی است که برای عموم مردم قابل فهم و اجرا باشد.

استفاده در ادبیات و فرهنگ:

در ادبیات و متون فرهنگی، این واژه می‌تواند به عنوان نمادی از همبستگی اجتماعی و ارتباط میان افراد مختلف جامعه به کار رود.

لغت نامه دهخدا

( عامة ) عامة. [ م م َ ] ( ع اِ ) مردم بی علم و فرومایه. || هر چیز که شامل همه گردد و عمومیت داشته باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || چوبهای بهم بسته که بدان از دریا و جوی گذرند و صواب عامَه است. ( منتهی الارب ). || مقابل خاصه. همه مردم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قیامت بدان جهت که همه را فراگیرد. || جماعة و فی حدیث عثمان انّک امام عامة؛ ای امام الجماعة. ( منتهی الارب ). || بیخ دستار.
عامه. [ م ِه ْ ] ( ع ص ) سرگشته در گمراهی. متردد درراه و منازعت. ج، عُمّه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(مِّ ) [ ع. عامة ] ۱ - (اِفا. ) همه، همگان. ۲ - عموم مردم.

فرهنگ عمید

= عامّ

فرهنگ فارسی

مونث عام، همه، همه مردم، همگان، خلاف خاصه
۱ - مونث عام آن چه که شامل همه گردد چیزی که عمومیت داشته باشد. ۲ - همه مردم مقابل خاصه. ۳ - مردم جاهل مقابل خاصه. ۴ - اهل سنت مقابل شیعه. یا امور عامه. یا الهیات به معنای اعم مسایلی است که به قسمی خاص از موجودات اختصاص ندارد مانند: وحدت شیئیت کلیت جزئیت ماهیت علیت و غیره به عبارت دیگر در امور عامه از وجود و موجود به طور مطلق بحث می شود و شامل وجود واجب و ممکن و عقول و نفوس و فلکیات و عنصریات و جز آنهاست مقابل الهیات به معنای اخص که در آن بحث از ذات و علم و قدرت و صفات و اسمائ حق می شود.
سرگشته در گمراهی. متردد در راه و منازعت.

ویکی واژه

معارف و عقاید اهل تسنن پس از پیامبر و انشقاق و دو دستگی در دین، عقاید عامّه تلقی شده.

جملاتی از کلمه عامّه

پیر طریقت گفت: این شغل عامّه مؤمنان است که مصطفی (ص) در حق ایشان گفته: اکثر اهل الجنة البله.
وَ نادی‌ نُوحٌ ابْنَهُ و اسمه کنعان و قیل یام، و قیل عرویا، وَ کانَ فِی مَعْزِلٍ من السّفینة، و قیل: بمعزل عن دین اللَّه، و العزلة البعد. یا بُنَیَّ قرائت عامّه قرّاء کسر، «یا» است مگر عاصم که بفتح یا خواند، فمن کسر فلانّه حذف یاء المتکلّم فبقیت الکسرة قبلها لیدلّ علیها، کما تقول: یا غلام، و من فتح فلانّه قلب یاء الاضافة الفا لخفّة الفتحة ثمّ حذف الالف کما تحذف الیاء من یاء غلام.
وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً الی آخرها، اشارتست بصنایع قدرت و بدایع فطرت و لطائف حکمت در آفرینش خلیفت و جمله محلّ نظر عوام است و سبب راه بردن ایشان. عامّه خلق بدیده سرّ بصنایع و بدایع نگرند، آثار رحمت و قدرت بینند. از صنع دلیل گیرند بر وجود صانع، از اسباب روش درگیرند تا برسند بحضرت مسبّب و الیه الاشارة بقوله: «أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم