ضرغام

ضرغام به عنوان یک شخصیت تاریخی و فرهنگی، نماد قدرت، شجاعت و وفاداری در تاریخ ایران به شمار می‌رود. او به عنوان یک جنگاور برجسته، نه تنها در میدان نبرد، بلکه در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی نیز تأثیرگذار بوده است. شخصیت او به گونه‌ای طراحی شده که تجلی‌دهنده ارزش‌های انسانی و ملی باشد. در زمان‌های مختلف، ضرغام به عنوان یک رهبر و مدافع حقوق مردم شناخته شده و همواره در راستای عدالت و حق‌طلبی تلاش کرده است. او با درک عمیق از نیازهای جامعه و وفاداری به اصول اخلاقی، توانسته است الگویی برای نسل‌های بعدی باشد. ضرغام نه تنها به عنوان یک قهرمان ملی، بلکه به عنوان یک نماد از آرمان‌های انسانی در تاریخ ایران ثبت شده است. در واقع، یاد و خاطره او در ذهن و دل مردم زنده است و هنوز هم از او به عنوان یک شخصیت الهام‌بخش یاد می‌شود. ویژگی‌های بارز شخصیت او، همچون شجاعت، صداقت و وفاداری، سبب شده که او در دل مردم جایگاهی ویژه داشته باشد. در دنیای امروز که مسائل اجتماعی و سیاسی همچنان پابرجا هستند، بازگشت به آموزه‌ها و ارزش‌های ضرغام می‌تواند به عنوان یک راهنما در مسیر پیشرفت و بهبود جامعه مورد توجه قرار گیرد. به این ترتیب، اهمیت و جایگاه آن در تاریخ نه تنها به عنوان یک شخصیت تاریخی، بلکه به عنوان یک منبع الهام و آرمان‌های جامعه همچنان باقی است.

لغت نامه دهخدا

ضرغام. [ ض ِ ] ( ع اِ ) شیر بیشه. ضرغامة. ( منتهی الارب ). شیر. ( بحر الجواهر ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). شیردرنده. ( منتخب اللغات ). اسد. ج، ضراغم:
ارجو که مردی شود مبارز
کز پیل نندیشد و ز ضرغام.فرخی.وگر نشاط شکار آیدت روا باشد
که با منست بهر بیشه ای کنون ضرغام.مسعودسعد.جائی که بأس حسام و صولت بهرام و سورت ضرغام روی نمود، بخوادع کلام و روادع ملام التفاتی نرود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 288 ).

فرهنگ معین

(ضَ ) [ ع. ] (اِ. )= ضرغم: ۱ - شیر درنده. ۲ - دلاور، شجاع.

فرهنگ عمید

۱. شیر درنده.
۲. [مجاز] دلاور، شجاع.
۳. [مجاز] قوی.

فرهنگ فارسی

شیردرنده، مرددلاور، شجاع، قوی
( اسم ) ۱ - شیر ( بیشه ) شیر درنده اسد. ۲ - دلاور شجاع جمع: ضراغم. توضیح این کلمه در لغت عرب بکسر اول آمده.

فرهنگ اسم ها

اسم: ضرغام (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، طبیعت) (تلفظ: zarqām) (فارسی: ضَرغام) (انگلیسی: zargham)
معنی: شیر درنده، ( به مجاز ) پهلوان، دلاور، ( به مجاز ) پهلوان دلاور، ( عربی، ضِرغام ) ( در قدیم ) شیر درنده

ویکی واژه

ضرغم:
شیر درنده.
دلاور، شجا

جملاتی از کلمه ضرغام

ز تاب حملهٔ او گاه کینه سست شود دم نهنگ و دل پیر و پنجهٔ ضرغام
بگفتند کای دخت ضرغام دین به جان و سر شاه با آفرین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم