صحو به معنای بیداری و هوشیاری است و معمولاً در زمینههای دینی و فلسفی به کار میرود. این واژه به حالت ذهنی اشاره دارد که در آن فرد از خواب غفلت بیدار میشود و درک عمیقتری از واقعیتها پیدا میکند. صحو به ویژه در متون عرفانی و ادبیات اسلامی به عنوان مرحلهای از شناخت و آگاهی مطرح میشود. تجربه صحو معمولاً تحت تأثیر عواملی چون تفکر عمیق، مدیتیشن، و تعمق در معانی زندگی شکل میگیرد. مطالعه متون عرفانی نیز میتواند به درک بهتر این مفهوم کمک کند. همچنین، ارتباط با طبیعت و گذراندن زمان در سکوت و آرامش ذهنی میتواند به بیداری روحی و صحو منجر شود.
صحو
لغت نامه دهخدا
موج خاکی فهم و وهم و فکر ماست
موج آبی صحو و سکر است و فناست.مولوی.جمله ذرات در وی محو شد
عالم از وی مست گشت و صحو شد.مولوی.ای تو نارسته از این فانی رباط
تو چه دانی صحو و سکر و انبساط.مولوی.باز آن جان چون بحق او محو شد
بازماند از سکر و سوی صحو شد.مولوی. || ترک دادن نادانی جوانی و کودکی و باطل را. || رفتن سردی. ( منتهی الارب ). || رفتن ابر یا پریشان شدن آن. ( منتهی الارب ). بشدن میغ. ( تاج المصادر بیهقی ).
- یوم ٌ صحو؛ روز بی میغ. ( مهذب الاسماء ).
|| پدید آمدن طریق. ( مصادر زوزنی ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (تصوف ) حالت هشیاری سالک.
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: حالت هوشیاری سالک پس از بی خودی
ویکی واژه
هوشیاری، مقابل سُکر به معنی مستی.
جملاتی از کلمه صحو
ترا آن دم دل و جان محو باشد که مکرت را بآخر صحو باشد
یا سیدتی هاتی من قهوه کاساتی من زارک من صحو ایاک و ایاه
کاین حقیقت محو موهوم آمده که قرین با صحو معلوم آمده