سکونت

سکونت به معنای زندگی کردن یا اقامت داشتن در یک مکان خاص است. این واژه به معنای استقرار و زندگی در یک مکان به طور دائم یا برای مدت زمان طولانی استفاده می‌شود.

تعریف و مفهوم:

اقامت: سکونت به معنای اقامت در یک محل خاص، مانند خانه، شهر یا کشور است. این اقامت می‌تواند به صورت دائم یا موقت باشد.

استقرار: این واژه به معنای استقرار و زندگی در یک مکان به طور منظم و مستمر است.

انواع سکونت:

دائم: به زندگی در یک مکان به صورت دائمی اشاره دارد، مانند افرادی که در یک شهر یا روستا زندگی می‌کنند.

موقت: به اقامت در یک مکان برای مدت زمان محدود اشاره دارد، مانند مسافران یا افرادی که برای کار یا تحصیل به یک شهر دیگر می‌روند.

کاربرد در متون قانونی و اجتماعی:

در قوانین: در برخی از متون قانونی، مانند قوانین مربوط به املاک و مستغلات، سکونت به عنوان یک عامل مهم در تعیین مالکیت و حقوق افراد در یک مکان شناخته می‌شود.

در جامعه: در مطالعات اجتماعی، این واژه می‌تواند به بررسی الگوهای زندگی، مهاجرت، و تعاملات اجتماعی در جوامع مختلف اشاره داشته باشد.

مفهوم در زبان و ادبیات:

در ادبیات و زبان فارسی، این کلمه ممکن است به معنای آرامش و ثبات نیز تعبیر شود و به زندگی در یک مکان به عنوان یک فضای امن و راحت اشاره کند.

لغت نامه دهخدا

سکونت. [ س ُ ن َ ] ( ع مص ) اقامت و آرامش. سکون: که اگر در آن وقت سکونت را کاری پیوستند اندر آن فرمانی... داشتند. ( تاریخ بیهقی ).
مجنون بسکونت و گرانی
شد عاقل مجلس معانی.نظامی.روش بخش پرگار جنبش پذیر
سکونت ده نقطه جایگیر.نظامی.رجوع به سکون شود.

فرهنگ معین

(سُ نَ ) [ ع. سکونة ] ۱ - (مص ل. ) اقامت کردن، ماندن. ۲ - (اِمص. ) وقار، آرامش.

فرهنگ عمید

۱. اقامت کردن، مسکن گزیدن، منزل کردن.
۲. [قدیمی] آرامش.
۳. [قدیمی] وقار، متانت.

فرهنگ فارسی

مسکین شدن، فقیرشدن، اقامت ومسکن گزیدن ومنزل کرد
۱ - ( مصدر ) اقامت کردن مسکن گزیدن. ۲ - ( اسم ) توطن جای گزینی. توضیح در عربی سکونت به همان معنی [ ۱ - سکونت ] یعنی فقر و مسکنت است و برای آرامش سکون در عربی به کار میرود اما سکونت به معنی اخیر در نوشته های فصحان ما مکرر آمده: مجنون به سکونت و گرانی شد عاقل مجلس معانی.

ویکی واژه

سکونة
اقامت کردن، ماندن.
وقار، آرامش.

جملاتی از کلمه سکونت

فارس منطقهٔ وسیعی است که قسمتی از نیمروز و نیمروز باختری کشور ایران را فراگرفته و تقریباً از یازده سده پیش از میلاد مسیح محل سکونت یکی از طایفه‌های آریایی به نام پارس بوده و به همین مناسبت به پارس موسوم گردیده‌است.
بوالعجبی بین کزو چشم تو با چون منی دل به سکونت بداد، جان به مدارا ببرد
اکثر مردم این شهر، پیرو دین اسلام و مذهب شیعه هستند. یک بخش سنی مذهب نیز در بخش عنبران واقع در شهر نمین استان اردبیل سکونت دارند. همچنین مسیحیان شهر که اغلب ارمنی بوده‌اند در دهه‌های گذشته مهاجرت نموده‌اند.
و گفت: وقتی در بادیه شدم بی زاد مرا فاقه رسید چشم من بر منزل افتاد شاد شدم نفس گفت: که سکونت یافتم سوگند خوردم که در آن منزل فرو نیایم گوری بکندم و در آنجا شدم آوازی شنیدم که ای مردمان در فلان منزل یکی از اولیاء خدای خود را بازداشته است د رمیان ریگ او را در یابید جماعتی بیامدند و مرا برگرفتند و به منزل بردند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم