رند

رند، واژه‌ای است که معانی مختلفی را در خود جای داده و هر یک از این معانی می‌تواند تصویری متفاوت از شخصیت‌ها و رفتارهای انسانی ارائه دهد. در برخی از فرهنگ‌ها، رند به فردی زیرک و زرنگ اطلاق می‌شود که توانایی خاصی در شناسایی فرصت‌ها و استفاده از آن‌ها دارد. این افراد معمولاً با هوش و ذکاوت خود، می‌توانند از شرایط به نفع خود بهره‌برداری کنند.

اما در سوی دیگر، این واژه می‌تواند به معنای حیله‌گر و بی‌باک نیز باشد. افرادی که به راحتی از دیگران سوءاستفاده می‌کنند و برای رسیدن به اهداف خود، از هر ترفندی استفاده می‌کنند. این نوع افراد معمولاً به اصول اخلاقی و اجتماعی بی‌اعتنا هستند و تنها به منافع شخصی خود فکر می‌کنند.

در برخی موارد، رند به معنای بی‌قید و لاابالی نیز به کار می‌رود. این افراد به قوانین و محدودیت‌ها اهمیتی نمی‌دهند و زندگی را به شیوه‌ای آزاد و بدون قید و شرط تجربه می‌کنند. این نوع رفتار می‌تواند جذاب و هیجان‌انگیز به نظر برسد، اما در عین حال می‌تواند عواقب منفی نیز به همراه داشته باشد.

از سوی دیگر، می‌تواند به معنای پست و فرومایه نیز اشاره کند. افرادی که به خاطر منافع شخصی خود، به دیگران آسیب می‌زنند و در پی تخریب شخصیت و اعتبار دیگران هستند. این نوع آدم ها به هیچ‌وجه قابل اعتماد نیستند و همواره در تلاشند تا به نوعی دیگران را فریب دهند.

در نهایت، رند به عنوان یک واژه چندبعدی، می‌تواند به ما یادآوری کند که در زندگی، باید مراقب رفتارها و نیت‌های دیگران باشیم و از زیرکی و زرنگی خود به درستی استفاده کنیم. این واژه به ما می‌آموزد که بین زیرکی و حیله‌گری، مرز باریکی وجود دارد و باید با دقت در انتخاب‌های خود عمل کنیم.

لغت نامه دهخدا

رند. [ رِ / رَ ] ( ص، اِ ) مردم محیل و زیرک. ( برهان قاطع ). زیرک و محیل. ( آنندراج ). غدار و حیله باز و زیرک.( ناظم الاطباء ). شاطر. ( زمخشری ) ( دهار ). ج، رُنود، رندان، رندها

فرهنگ معین

(رَ نْ ) (اِ. ) نک رنده.
(رِ نْ ) [ معر. ] (ص. ) ۱ - زرنگ، زیرک. ۲ - بی قید، لاابالی. ۳ - در تصوف، کسی که باطنش سالم تر از ظاهرش باشد.

فرهنگ عمید

۱. [عامیانه] زیرک، زرنگ.
۲. [عامیانه] حیله گر.
۳. [قدیمی] بی باک، بی قید، لاابالی.
۴. [قدیمی] پست و فرومایه.
۵. (تصوف ) [قدیمی] آن که در باطن پاک تر و پرهیزکارتر از صورت ظاهر باشد، کسی که تظاهر به عملی یا حالتی درخور ملامت کند و در باطن شایان ستایش باشد: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت / که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت (حافظ: ۱۷۳ )، در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک / جهدی کن و سرحلقهٴ رندان جهان باش (حافظ: ۵۵۰ ).
* رند خاک بیز: [مجاز] عارف و محققی که نکته ای از نکات عرفان را فرونمی گذارد، باریک بین.
* رند دهل دریده: [قدیمی، مجاز] کسی که عملی انجام می دهد که باعث بدنامی و رسوایی وی می شود، رسوا، بی آبرو.
آنچه هنگام تراشیدن و رنده کردن چیزی فرو می ریزد، ریزه و تراشه که هنگام رنده کردن چوب جدا می شود، تراشه.
۱. = رندیدن
۲. رنده کننده، تراشنده، خراشنده، رندنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): آسمان رند، جگررند، استخوان رند.
درختی کوچک با برگ های بیضی و خوش بو و گل های سفید کوچک که معمولاً در اروپای جنوبی و آسیای غربی می روید، درخت عود، درخت غار، مورد، آس.

فرهنگ فارسی

زیرک، حیله گر، زرنگ، آزرده شده، دلتنگ شدن، ملول
غار
مرغی از جنس بلبل مرغی است که اکثر در مزارع دیده میشود

دانشنامه آزاد فارسی

رِند
(در لغت به معنای زیرک، حیله گر، بی قید و لاابالی، و آن که پای بند به آداب و رسوم اجتماعی و مصلحت اندیشی نباشد و هرچه پیش آید انجام دهد و بگوید) در اصطلاح تصوّف، ویژگی کسی که همۀ ظواهر و قیدوبندهای معمول را رها کرده و محو حقیقت شده باشد و به عبارتی دیگر، به هیچ قیدی جز خدا مقید نباشد. واژۀ رند طی تاریخ معناهای مختلفی داشته است. نخست در معنای منفی آن به کار می رفته است؛ برای مثال در حکایت حسنک وزیر در تاریخ بیهقی. سپس در متون عرفانی و به ویژه در شعر شخصیتی مطلوب یافته و برخی از خصوصیات ناپسند آن چون لاابالی گری مظهر سرمستی و رهایی از بند تعلقات شده است. این صفات مثبت با خصوصیات گوناگون در شعر حافظ به اوج خود رسیده، چنان که رند و رندی از کلیدواژه های شعر حافظ و اساس نگرش فکری و هنری اوست. در مرحلۀ بعد، بار دیگر رند در معنایی منفی به کار رفته است؛ مثلاً امروزه در ایران رند به شخص فرصت طلبی اطلاق می شود که جز به سود خود و زیان دیگران نمی اندیشد. از دیدگاه حافظ، رندی پسندیده ترین جهان بینی و رند نیز مطلوب ترین شخص است. او رند را تا پایگاه انسان کامل برکشیده و از مفاهیم رند و رندی برای انتقاد از انحطاط اخلاقی، مذهبی و اجتماعی جامعۀ ریاکار و فاسد دورۀ خویش بهره گرفته است. در میان شاعران فارسی زبان به جز حافظ کسانی چون سنایی غزنوی، خیام نیشابوری، عطار نیشابوری، سعدی شیرازی و سلمان ساوجی در شعر خود واژۀ رند یا رندی را در معناهای مثبت و منفی و یا هردو به کار برده اند.

جملاتی از کلمه رند

عشق و مستی شیوه رندی بود رند را زین چاره نبود لااقل

در کوچه‌های شلوغ شهر، رِندها به دور هم جمع می‌شدند و با شور و شوق زندگی را جشن می‌گرفتند. آن‌ها با روحی آزاد و بی‌پروا، به دنبال لحظاتی بودند که در آن‌ها احساس زنده بودن کنند. رِندها، افرادی بودند که به قواعد و محدودیت‌های جامعه بی‌اعتنا بودند و به دنبال آزادی و عشق می‌گشتند.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم