کلمه بزرگوار به عنوان یک صفت در زبان فارسی به منظور ابراز احترام و ارادت به افراد به کار میرود. این واژه به معنای بزرگی و مقام والا است و در اصل به بلندی و مکانهای مرتفع اشاره دارد. افرادی که دارای شخصیت و مقام برجسته هستند، به عنوان بزگوار شناخته میشوند. در زبان عربی، شریف به معنای نجیب، مهتر و همچنین رفیع و قوی در مقابل افراد ضعیف و پست به کار میرود.
بزرگوار
لغت نامه دهخدا
بزرگوار. [ ب ُ زُرْگ ْ ] ( ص مرکب ) کبیر و عظیم. شریف. فاضل. باشکوه. توانا. نجیب. مشهور. علی. جبار. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) ( مجمل اللغة ). متکبر. عالی. متعالی. کبیر. ( السامی ). ماجد. مجید. ( ربنجنی ). کریم. ( محمودبن عمر ). نبیه. ( زمخشری ). مزیدعلیه بزرگ. ( بهارعجم ) ( غیاث اللغات ). مزیدعلیه بزرگ چون قبه و تحفه و درخت و بخت. ( آنندراج ). جلیل. شریف. گرامی. نجیب. عظیم. خطیر. دور از آفت. عزیز. ( یادداشت بخط دهخدا ).و این صفت اشیاء و اشخاص و غیر آن آید
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- عظیم کبیر. ۲- شریف نجیب. ۳- با شکوه با جلال با شوکت. ۴- توانا قوی قادر. ۵- عالم حکیم.
ویکی واژه
باشکوه، با جلال.
جملاتی از کلمه بزرگوار
دولت همی به تهنیت آید که کردهای جشنی بزرگوار به روزی بزرگوار
بارخدای بزرگوار که او بود فضل و ادب را بطوع و طبع خریدار
به سخا و بزرگواری خویش نگذارم به دیگری محتاج