بدرقه

کلمه بدرقه در زبان فارسی به معنای وداع و همراهی با کسی در هنگام رفتن یا سفر به کار می‌رود. این کلمه معمولاً به عنوان اسم استفاده می‌شود. در برخی متون، ممکن است به ندرت با سکون یا تنوین مواجه شوید، اما به‌طور کلی این کلمه به عنوان یک اسم خاص سکون ندارد. این کلمه به عنوان واژه‌ای احساسی و عاطفی در اشعار و متون ادبی نیز به کار می‌رود و شاعران می‌توانند برای بیان درد وداع یا خوش‌آمدگویی به سفر از آن بهره ببرند. واژه‌های هم‌خانواده با این کلمه شامل بدرقه‌کننده هستند که به شخصی اشاره دارد که فرد را بدرقه می‌کند.

لغت نامه دهخدا

بدرقه. [ ب َ رَ ق َ / ق ِ ] ( از ع، ص، اِ ) ( از بدرقة عربی ) رهبر. رهنما. ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رهبر. جماعتی که راهبر قافله باشد. ( غیاث اللغات ). پاسبان و نگهبان. ( ناظم الاطباء ). خفیر. خفرة. ( منتهی الارب ).جمعی مسلح که همراهی کاروان کنند محافظت آنان را. دسته سواری و جز آن که برای محافظت کاروانیان بهمراه آنان کنند. نگاهبانان قافله. قلاوز. ( یادداشت مؤلف ). آنکه کاروان یا مسافر راهمراهی و راهنمایی و نگهبانی کند و مجازاً راهنما. نگهبان: بر جانب نیشابور آمدند با بدرقه ای تمام و کسانی که وظایف ایشان راست دارد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 375 ). نامه رفت به بدرحاجب تا با ایشان بدرقه ای را بیرون کند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 623 )

فرهنگ معین

(بَ رَ ق ِ ) [ ع. بدرقة ] ۱ - ( اِ. ) راهنما، راهبر. ۲ - (اِمص. ) مشایعت.

فرهنگ عمید

۱. رهبر، راهنما.
۲. (اسم مصدر ) رهبری.
۳. (اسم مصدر ) مشایعت.
۴. (طب قدیم ) آب نیم گرم یا سوپ که پس از خوردن مسهل به تدریج می خورند.

فرهنگ فارسی

رهبری و مشایعت، رهبر و راهنما
۱ - ( صفت ) راهنما راهبر. ۲ - پاسبان نگهبان. ۳ - پشت و پناه. ۴ - ( اسم ) مشایعت. ۵ - مایع نیم گرمی که پس از مسهل برای اعانت و ازدیاد عمل آن بتدریج نوشند. یا بدرق. محبت. مراسل. دوستانه نام. دوستانه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بدرقه به معنای نگهبانان قافله (بذرقه)/ مشایعت مهمان، مسافر یا همراه جهت تکریم است. از بدرقه به معنای نخست، به مناسبت در باب حج و تجارت سخن رفته است.
عنوان بدرقه به معنای نخست(نگهبانان قافله)، به گروهی مسلّح اطلاق می شده که برای محافظت کاروان یان، پیشاپیش یا همراه آنان حرکت می کردند.
اجیر گرفتن بدرقه در حج
وجوب اجیر گرفتن «بدرقه» برای رفتن به حج- در صورت نا امن بودن راه- با تمکن مالی، محلّ بحث است.
اجرت گرفتن برای بدرقه
گرفتن اجرت برای بدرقه، حلال است.
[ویکی حج] بدرقه به همراهی و راهنمایی حاجیان و زائران خانه خدا گفته می شود.
بدرقه در اصل به معنای راهنما و بلد، محافظ و نگهبان کاروان به کار برده می شده است، ولی امروزه به معنای همراهی و مشایعت مسافران و زائران و حاجیان تا مسافتی برای احترام و تعظیم اطلاق می شود.
این امر یکی از سنت های نیکو و از آداب اسلامی است که در منابع روایی هم از آن سخن گفته شده و نشان از اهمیت این سنت دارد. این سنت در ایران و سایر کشورهای مسلمان با آداب و رسوم های متفاوت برگزار می شود. در گذشته به دلیل ناامنی راه های حج بدرقه کنندگان وظیفه محافظت از جان و مال حاجیان را به عهده داشتند و در دوره هایی که بحران و ناپایداری سیاسی پدیدار می شد، نیاز به افراد توانمند در مقام بدرقه کاروان ها بیشتر بود، بدرقه کنندگان در مقابل این کار مزد و پاداش هم دریافت می کردند.

جملاتی از کلمه بدرقه

سفر کوی خرابات، مرا در پیش است همت پیر مغان، بدرقهٔ راه من است
بهر شراب، بدرقه دل برده ای ز من زلف تو بسته است به فتراک، شیشه را
کسی که بدرقه اش عشق شد بکعبه وصل نه خوف بادیه دید و نه رنج راه کشید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم