اوصال

کلمه «اوصال» به معنای «وصل» یا «پیوندها» است و به روابط و اتصالات میان اجزا یا افراد اشاره دارد. این واژه معمولاً در متون ادبی و عرفانی برای بیان ارتباطات معنوی، عاطفی یا فیزیکی به کار می‌رود. این مفهوم نشان‌دهنده نحوه اتصال و پیوستگی اجزا به یکدیگر و ایجاد یک کل هماهنگ است.

در ادبیات فارسی، این واژه می‌تواند به پیوند عاشقانه، ارتباط معنوی با حق یا ارتباط اجزای طبیعت اشاره داشته باشد. شاعران و نویسندگان از این واژه برای توصیف نزدیکی، اتحاد و انسجام میان افراد یا پدیده‌ها بهره می‌برند. اوصال علاوه بر معنای استعاری، می‌تواند به پیوندهای واقعی و فیزیکی نیز اشاره داشته باشد.

اوصال بیانگر اهمیت ارتباط و اتحاد در زندگی فردی و اجتماعی است. پیوندهای محکم و درست باعث هماهنگی، ثبات و تعامل بهتر میان افراد و اجزا می‌شوند. به‌طور خلاصه، اوصال نمادی از ارتباط، اتصال و انسجام است که نقش مهمی در درک هماهنگی و پیوستگی در محیط‌های مختلف دارد.

لغت نامه دهخدا

اوصال.[ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وَصْل. || ج ِ وِصْل. || ج ِ وُصْل. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(اَ یا اُ ) [ ع. ] جِ وصل، پیوندها، بندها.

فرهنگ عمید

= وُصل

فرهنگ فارسی

جمع وصل به معنی پیوندوبنداندام، عضوبدن
جمع وصل پیوندها بندها اعضای بدن.

ویکی واژه

جِ وصل؛ پیوندها، بندها.

جمله سازی با اوصال

خرده کاری بود و تفریقش خطر هم‌چو اوصال بدن با همدگر
ای ز وصلت گشته لقمان باوصال محو گشته در جمال ذوالجلال
و ذلک فی ذات الاله و ان یشأ یبارک فی اوصال شلو ممزّع‌
صال الجحیم باشی و دیدارت والله قد نقطع اوصالی