اقوال

واژه اقوال جمع کلمه قول است و به معنای گفتار، سخن، یا بیانی است که به صورت رسمی یا غیررسمی بیان می‌شود.

اقوال به سخنان یا بیانات افراد اشاره دارد. این می‌تواند شامل نظرات، عقاید، یا اطلاعاتی باشد که افراد در مورد موضوعات مختلف بیان می‌کنند.

در متون ادبی و علمی، اقوال می‌توانند به نقل قول‌هایی اشاره داشته باشند که از افراد مشهور یا متفکران نقل می‌شود.

در متون دینی، مانند قرآن یا احادیث، اقوال به سخنان پیامبران یا شخصیت‌های مذهبی اشاره دارد و معمولاً دارای اهمیت ویژه‌ای هستند.

لغت نامه دهخدا

اقوال. [ اَق ْ ] ( ع اِ ) ج ِ قَوْل. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). قولها و گفتارها و سخنها. ( ناظم الاطباء ):
اقوال مرا گر نبود باورت این قول
اندر کتب من یک یک بشمر و بنگر.ناصرخسرو.او بیان میکرد با ایشان فصیح
دائماً ز افعال و اقوال مسیح.مولوی. || ج ِ قَیل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قیل شود.
- اقوال جازمه؛ ( اصطلاح منطق ) باری ارمیناس و آن مشتمل بود بر اخبار امری به اثبات یا به نفی. و خاصیت خبر آن است که قابل تصدیق و تکذیب بود بالذات، چه دیگر اقاویل مانند استفهام و ندا و غیره، قابل تصدیق و تکذیب نباشد الا بعد از آنکه آنرا از مقتضاء آن صفت بگردانند، و با مفهوم اخبار برند. ( اساس الاقتباس صص 60 - 64 ).
اقوال. [ اِق ْ ]( ع مص ) بربستن بر کسی سخن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). قولی بکسی منسوب کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). بربستن گفتاری ناگفته بر کسی. بربستن بر کسی سخنی را که نگفته است. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع. ] ( اِ. ) جِ قول، گفتارها.

فرهنگ فارسی

گفتارها، جمع قول
( اسم ) جمع قول گفته ها گفتارها سخنها: ( در اقوال سلف مانند این قول ندیده ایم. ) یا اقوال جازمه. یا اقوال شارحه. یا اقوال موئ لفه.
بر بستن بر کسی سخن را قول بکسی منسوب کردن.

جملاتی از کلمه اقوال

به نصرآبادی تصنیفاتی نسبت داده‌اند که اثری از آنها در دسترس نیست. از وی اقوال و داستانهای مختلفی در منابع عرفانی موجود است. در سخنان منسوب به وی موضوعاتی مانند دوری از دنیا، تصوف، سماع، تقوا، شکر، مجاهده، زاهد، عارف، عشق، معرفت، صفات ربوبیت، غیرت حق، محبت، خوف و رجا، مراقبت، رضا، عبادت و مروت شرح و تفسیر شده‌است.
وی در این کتاب مفتاح الغیب صدرالدین قونوی را شرح داده است و از اقوال و آرای عرفای برجسته همچون ابن عربی، جندی و در درجه اول قونوی و فرغانی استفاده‌های فراوان می‌برد. از این جهت این کتاب دروازه‌ای برای راهیابی و آشنایی با بسیاری از آثار درجه اول عرفانی است.
شاعران پارسی گوی بارها اشعاری در ستایش وی سروده یا اقوال و احوال وی را به رشتهٔ نظم درآورده‌اند. فخرالدین عراقی، عبدالرحمان جامی، داعی شیرازی از آن جمله‌اند. حافظ همچنین نیز اشعاری دارد که نشان‌دهنده اثرپذیری او از روزبهان بقلی است.[نیازمند منبع]
هرچند زندگی و احوال ابونصر سرّاج شناخته نیست، اثر خطیر و مهم او به نام «اللمع» در میان عُرَفا معروف و پرآوازه است. این کتاب از مهمترین منابع عرفانی قرن چهارم هجری و در واقع در زمره نخستین تألیفات عرفانی است که در آن اقوال و احوال و منازل سیر و سلوک و دیگر موضوعات صوفیانه به‌طور منسجم و جهت دار تدوین شده‌است. از این رو، این کتاب برای تعلیم و تشریح مبانی و اصول تصوف به کار می‌رفته و برای آثاری که بعد از آن در تصوف تألیف و تصنیف شده‌است از مهم‌ترین منابع به‌شمار می‌آمده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم