اسوه

اسوه

در زندگی هر فرد، وجود یک الگو می‌تواند نقش بسیار مهمی ایفا کند. این افراد به ما نشان می‌دهند که چگونه می‌توانیم در مسیر درست قدم برداریم و به اهداف خود برسیم. به عنوان مثال، زندگی پیامبر اسلام (ص) به عنوان یک اسوه حسنه برای مسلمانان شناخته می‌شود. ایشان با رفتار نیکو، صداقت و فداکاری‌های خود، الگویی برای پیروان خود فراهم کردند.

در دنیای امروز نیز، شخصیت‌های مختلفی وجود دارند که می‌توانند به عنوان الگوی ما در زمینه‌های مختلف عمل کنند. مثلاً، افرادی که در زمینه علم و فناوری پیشرفت کرده‌اند، می‌توانند به عنوان الگوهایی برای جوانان در مسیر تحصیل و پژوهش باشند. یا ورزشکارانی که با تلاش و پشتکار به قله‌های موفقیت رسیده‌اند، می‌توانند الهام‌بخش دیگران در دستیابی به اهداف ورزشی باشند.

در نهایت، اسوه‌ها به ما یادآوری می‌کنند که با اراده و تلاش می‌توانیم به بهترین نسخه از خود تبدیل شویم و در زندگی‌مان تأثیر مثبت بگذاریم.

لغت نامه دهخدا

( اسوة ) اسوة. [ اِ / اُس ْ وَ ] ( ع اِ ) اسوه.اسوت. پیشوا ( در مهمات ). ( غیاث ) ( منتهی الارب ). مقتدا. قدوه. ( زمخشری ). پیش رو. || خصلتی که شخص بدان لایق مقتدائی و پیشوائی گردد: حق سبحانه و تعالی کسوت پادشاهی و اسوت شهنشاهی حلیت احوال و زینت اعمال و افعال پادشاه گردانیده است. ( سندبادنامه ص 171 ). || پیروی. پس روی. ( ترجمان القرآن جرجانی ). اقتداء. و منه: لی فی فلان اُسوة. ( منتهی الارب ).مایه تأسی، نمونه پیروی و اقتداء. سرمشق. || صبر. || آنچه بدان تسلی اندهگین گردد. ج، اِسا ( اِسی ̍ )، اُسا ( اُسی ̍ ). ( منتهی الارب ).
اسوه. [ ] ( ع اِ ) این کلمه بهمین صورت در عبارت ذیل آمده و منظور از آن معلوم نشد: و هر خُراجی و قرحه ای که بشکافند همه اندر درازای لیف عصبها باید شکافت یا بر راستاء شکن ها و خطها که به تازی آنرا الاسوة و العضون گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی نسخه کتابخانه مؤلف ورق 461 صفحه دست چپ س 26 ).

فرهنگ معین

(اُ وِ ) [ ع. ] (ص ) ۱ - پیشوا، مقتداء. ۲ - صبر، آنچه که بدان کسی را تسلی دهند.

فرهنگ عمید

۱. قدوه، مقتدا، پیشوا، پیشرو.
۲. الگو، سرمشق.

فرهنگ فارسی

قدوه، مقتدا، پیشوا، پیشرو، و آنچه که به آن کسی راتسلی دهند
۱ - ( صفت ) پیشوا مقتدا. ۲ - ( اسم ) خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد. ۳ - ( اسم ) پیروی پس روی.

فرهنگ اسم ها

اسم: اسوه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: osveh) (فارسی: اسوه) (انگلیسی: osveh)
معنی: پیشوا، رهبر، مقتدا، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد، از واژه های قرآنی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
الگو، پیروی و اقتدا، خصلت و روش شایسته پیروی.
اسوه، اسم ثلاثی مجرد است که معنای مصدری نیز از آن فهمیده می شود و از ریشه «ا ـ س ـ و» و اسا به معانی مداوا، اصلاح، اندوه، مداوای جراحت و صبر آمده است.
کلمه اسوه در لغت به معنای سرمشق، پیشوا، پیشوا در مهمّات، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی شود، آنچه بدان شخص اندوهگین تسلی یابد، حالت و روشی که شایسته پیروی است و حالت پیروی انسان از دیگران آمده است؛ خواه پیروی، نیک و سودمند یا بد و زیانبار باشد.
در فرهنگ اسلامی، اسوه به معنای پیروی نیک و سودمند است. کاربرد اسوه در قرآن با وصف «حسنه» و در برخی از روایات بدون وصف حسنه در پیروی از الگوهای شایسته، مانند پیامبر صلی الله علیه و آله می تواند گواه بر این معنا باشد چنانچه در روایتی از امام حسین علیه السلام نقل شده: «لی ولکلّ مسلم برسول الله اُسْوه». واژه اسوه در قرآن کریم سه بار آمده است: یک بار در آیه 21 سوره احزاب/33 در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و دو بار در آیات 4 و 6 سوره ممتحنه/60 درباره ابراهیم خلیل علیه السلام و همراهان او.
برخی واژه های متقارب و مرتبط با اسوه در قرآن کریم عبارت است از: «اقتدا»، «امام»، «شهید»، «مثل». واژه «اقتدا» که از امر به آن در آیه 90 سوره انعام/6 امر به تأسی فهمیده می شود به مفهوم اسوه نزدیک است. در این آیه خداوند پس از نام بردن از چند پیامبر و برشماری صفات و ویژگی های آنان به رسول گرامی خویش می فرماید: به هدایت آنان اقتدا کن. افزون بر عنوان اسوه و اقتدا در برخی موارد از عناوین دیگری مفهوم اسوه برداشت می شود؛ مانند: «امام» (سوره بقره/2، 124؛ سوره انبیاء/21، 73) که در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام و انبیا بکار رفته است و به مقتدا و پیشوا بودن آنان اشاره دارد و «شهید» (سوره نحل /16، 89؛ سوره بقره/2، 143) که به یک معنا بر الگو اطلاق شده است، چنان که معنای دیگر آن گواه است و نیز مواردی که خداوند متعالی افرادی را به عنوان مَثَل و نمونه برای مؤمنان معرفی می کند.(سوره تحریم/66،11 ـ 12)

جملاتی از کلمه اسوه

زنی عرب بر گور پدر خویش ایستاد و گفت: ای پدر، عوض فقدان تو نزد خداست و اسوه ی مصیبتت پیامبر. سپس گفت: پروردگارا، بنده ی خویش را که از توشه ی آخرت دستی تهی دارد، و فراشی پرشرر، و از آنچه در دست بندگان است بی نیاز است و بدانچه در دست تتست نیازمند، نزد خود فرودار.
تأسف و تأثر من از این است که شخصیتی را با تیر زهرآلود اتهام و شایعه و دروغ هدف می گیرند که نمونه وفا و صداقت و صمیمیت است و اخلاق و رفتار او حداقل در زمینه زندگی خانوادگی باید اسوه و الگوی دیگران قرار گیرد. خداوند راه انصاف و هدایت را به همگان نشان دهد.
نام ابراهیم ۶۹ مرتبه در ۲۵ سوره قرآن آمده و از او همانند پیامبر اسلام به عنوان اسوه یاد شده‌است. در برخی از آیات، او در ردیف اخیار، صالحان، قانتان، صدّیقان، صابران و وفاکنندگان شمرده شده‌است.
اولین اشاره پس از دوران باستان به آسپاسیا، در نامه‌های هلوییز به آبلار مشاهده می‌شود. هلوییز در نامه‌اش به روایت ایسخینس اشاره می‌کند که در آنجا آسپاسیا با گزنفون و همسرش در گفتگوست؛ او احتمالاً از طریق اشاره‌های سیسرون به این مکالمات، با آن آشنا شده‌است. در این نوشته، او آسپاسیا را به عنوان اسوه و الگویی برای زندگی پیشنهاد می‌کند.
مزرع تسلیم را حاصل بتول مادران را اسوهٔ کامل بتول
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم