دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
وزع (۵ بار)
«یوزعون» از «وزع» هم به معنای بازداشتن و هم به معنای حرص و علاقه شدید به چیزی آمده است که انسان را از امور دیگر بازمی دارد.
«یُوزَعُونَ» از مادّه «وَزْع» (بر وزن جمع) به معنای بازداشتن است، این تعبیر، هر گاه در مورد لشکر به کار رود، به این معناست که اول لشکر را نگاه دارند تا آخر لشکر به آن ملحق گردد و از پراکندگی و تشتت آنها جلوگیری شود. واژه «وزع» به معنای حرص و علاقه شدید به چیزی نیز آمده است که انسان را از امور دیگر بازمی دارد. از این تعبیر استفاده می شود: لشکریان «سلیمان»(علیه السلام)، هم بسیار زیاد بودند و هم تحت نظام خاص.
منع و حبس. «وَزَعَهُ عَنِالْاَمْرِ: وَحَبَسَهُ» . برای سلیمان لشکریانش از جن و انس و پرنده جمع شدند و آنها از تفرق باز داشته میشدند یعنی تحت انضباظ بودند. . آن روز دشمنان خدا به سوی آتش جمع شوند و آنها باز داشته شوند از اینکه هرجا خواستند بروند. ایزاع: را الهام معنی کردهاند . خداوند به من الهام کن یا مرا حریص کن که شکر کنم بر نعمتیکه برمن و والدینم نعمت دادهای. گفتهاند «اَوْزَعَ بِالشَّیْء» یعنی حریص شد. طبرسی از زجاج نقل کرده: «اَوْزِعْنی» تأویلش در لغت آن است که: مرا از همه چیز جز از شکرت بازدار مرا بازدار از آنچه از تو دور میکند. راغب گوید: حقیقتش آن است که مرا به شکر حریص کن بطوریکه نفس خویش را از کفران باز دارم.