گشادبازی

لغت نامه دهخدا

گشادبازی. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل گشادباز. خرج کردن بی جا و بسیار. اسراف در خرج. خرج کردن به گزاف. || تک داشتن مهره ها در بازی نرد، هرگاه مهره های تک ( طاق ) در خانه ها نهند. قسمی باختن شطرنج و تخته نرد که مهره ها را طاق نهند.

فرهنگ معین

( ~ . ) (اِ. ) وضع یا عمل نسنجیده و همراه با بی احتیاطی ، به ویژه بی حساب و کتاب خرج کردن و حساب دخل و خرج و سود و زیان خود را نداشتن .

فرهنگ عمید

۱. افراط.
۲. اسراف.
۳. ول خرجی.
۴. در بازی نرد، به جا گذاشتن مهرۀ تک در خانۀ نرد که ممکن است کشته شود.

فرهنگ فارسی

۱ - خرج کردن بسیار و بیهوده اسراف . ۲ - ( نرد شطرنج ) طوری بازی کردن که مهره های تک ( طاق ) در خانه داشته باشند.

ویکی واژه

وضع یا عمل نسنجیده و همراه با بی احتیاطی، به ویژه بی حساب و کتاب خرج کردن و حساب دخل و خرج و سود و زیان خود را نداشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم