چشم پنام

لغت نامه دهخدا

چشم پنام. [ چ َ / چ ِ پ َ ] ( اِ مرکب ) دعا و تعویذی باشد که بجهت دفع چشم زخم نویسند، چه پنام اعمالی باشد که بجهت دفع چشم زخم کنند. ( برهان ). هیکلی باشد که بجهت دفع چشم زخم سازند یا نویسند. ( آنندراج ). دعا و تعویذی که جهت دفع چشم زخم نویسند. ( ناظم الاطباء ). دعای باطل السحر. دعای چشم زخم :
بتا نگارا از چشم بد بترس و مکن
چرا نداری با خود همیشه چشم پنام .شهید بلخی ( از فرهنگ اسدی ).هر که با حرز مدحتت باشد
نبود حاجتش بچشم پنام.شمس فخری ( از آنندراج ).رجوع به پنام شود.

فرهنگ معین

( ~. پَ ) (اِمر. ) تعویذی که جهت دفع چشم زخم نویسند.

فرهنگ عمید

چیزی که برای دفع چشم زخم درست کنند، مانند دعا، طلسم یا مهره، چشمارو، چشم وهام، چشم وهم: بتا نگارا از چشم بد بترس و مکن / چرا نداری با خود همیشه چشم پنام (شهید بلخی: شاعران بی دیوان: ۳۳ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) تعویذی که جهت دفع چشم زخم نویسند.
چیزی که برای دفع چشم زخم درست کنند، ازقبیل دعا

ویکی واژه

تعویذی که جهت دفع چشم زخم نویسند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم