پرسیان

لغت نامه دهخدا

پرسیان. [ پ َ س َ ] ( اِ ) سیان. گیاهی است که بر درخت پیچد و آنرا بعربی عشقه گویند. ( برهان ). و رجوع به سیان شود.
پرسیان. [ پ ِ رِ ] ( اِخ ) رجوع به تاریخ ایران باستان ص 1812 شود.

فرهنگ عمید

= برسیان

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- گیاهی است که بر درختان پیچید عشقه ۲- پرسیاوشان
سیان گیاهی است که بر درخت پیچد

فرهنگ اسم ها

اسم: پرسیان (دختر) (فارسی) (طبیعت) (تلفظ: parsiyān) (فارسی: پَرسيان) (انگلیسی: parsiyan)
معنی: سیان، گیاهی است که بر درخت پیچد، عشقه، ( در گیاهی ) ( = پیچک، عشقه ) گیاهی زینتی از خانوادهی عشقه که ساقهی آن بالارونده و خزنده است و مصرف دارویی دارد، آن را به روی دیوار میبَرند و تمام سطح دیوار را میپوشانَد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال سنجش فال سنجش فال احساس فال احساس فال تک نیت فال تک نیت