نسیل

لغت نامه دهخدا

نسیل. [ ن َ ] ( ع ص ، اِ ) عسل گداخته و از موم جداشده. ( از بحر الجواهر ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). انگبین گداخته و از موم جداشده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( فرهنگ خطی ) ( از ناظم الاطباء ). || گوشت بی توابل پخته. ( از بحر الجواهر ). || آنچه افتد از پشم و پر و جز آن. ( از منتهی الارب ) ( از المنجد ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). پر و پشم افتاده و ساقطشده.( ناظم الاطباء ). واحد آن نسیلة است. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس فال ورق فال ورق