ذوحق

لغت نامه دهخدا

ذوحق. [ ح َق ق ] ( ع ص مرکب ) سزاوار. صاحب حق و در فارسی تنها ذی حق گویند. رجوع بذی حق شود.

فرهنگ معین

(حَ قّ ) [ ع . ] (ص مر. ) نک ذی حق .

فرهنگ فارسی

سزاوار .

ویکی واژه

نک ذی ح
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم