ابوالعزم

لغت نامه دهخدا

ابوالعزم. [ اَ بُل ْ ع َ ] ( اِخ ) محمدبن محمد حلاوی مقدسی. رجوع به محمد... شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال ورق فال ورق