گنجور شدن

لغت نامه دهخدا

گنجور شدن. [ گ َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) صاحب گنج شدن. متمول شدن. غنی گشتن :
ای جاهل مفلس ار بکوشی
گنجور شوی ز علم گنجور
گر حکمت منت درخور آید
گنجور شدی و گشت ماجور.ناصرخسرو ( دیوان ص 198 ).

فرهنگ فارسی

صاحب گنج شدن . متمول شدن . غنی گشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال ورق فال ورق فال ابجد فال ابجد