قصبه الریه

لغت نامه دهخدا

( قصبةالریة ) قصبةالریة. [ ق َ ص َ ب َ تُرْ ری َ ] ( ع اِ مرکب ) مجرای نفس. ( اقرب الموارد ). حلقوم ،و آن مجرای نفس و متصل به ریه و در پیش مری باشد.

فرهنگ عمید

( قصبة الریه ) یکی از مجاری تنفسی به صورت لوله ای غضروفی در بدن پستانداران که از حلقوم و ناحیۀ گردن پایین رفته و بعد دوشاخه می شود و هر شاخه به یکی از ریه ها اتصال پیدا می کند، نای.

فرهنگ فارسی

( اسم ) قصبه شش ناس
مجرای نفس حلقوم و آن مجرای نفس و متصل بریه و در پیش مری باشد .
لوله غضروفی که ا حلقوم به ریتین اتصال پیدامیکند، یکی ازمجاری تنفسی که درفارسی آنرانای گویند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم