خرده نگری

لغت نامه دهخدا

خرده نگری. [ خ ُ دَ / دِ ن ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) کوتاه نظری. چشم تنگی. تنگ چشمی. کم بینی. اندک بینی. ( یادداشت بخط مؤلف ): و با او در این باب مناظره میکردند و آن مرد با ایشان مُکاسبی و خرده نگری میکرد و ایشان زمان زمان متعرض می شدند و جوزهای او را برمی گرفتند. ( تاریخ قم ص 72 ).

فرهنگ فارسی

کوتاه نظری چشم تنگی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ای چینگ فال ای چینگ فال اوراکل فال اوراکل فال انبیا فال انبیا