امر مستمر

لغت نامه دهخدا

امر مستمر. [ اَ رِ م ُ ت َ م َ رر ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح دستور زبان فارسی عبارت از فعل امری است که باعلامت استمرار «می » و «همی » همراه باشد :
چو من رفتم از آنسو رو که خواهی
نگه می دار رسم پادشاهی.نظامی.در آن گلشن چو سرو آزاد می باش
چو شاخ میوه تر شاد می باش.نظامی.سنگ بینداز و گهر می ستان
خاک زمین می ده و زر می ستان.نظامی.جهد می کن تا توانی ای کیا
در طریق انبیا و اولیا.مولوی.

فرهنگ فارسی

در اصطلاح دستور زبان فارسی عبارت از فعل امری است که با علامت استمرار می و همی همراه باشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم