کانب

لغت نامه دهخدا

کانب. [ ن ِ ] ( ع ص ) مرد سیرشکم. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ). || آنکه پس از فقر بی نیاز باشد. ( اقرب الموارد ). || غلیظ و ستبر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مرد سیر شکم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای