بروبرو

لغت نامه دهخدا

بروبرو. [ ب ُ رَ / رُو ب ُ رَ / رُو ] ( اِمص مرکب ) کلماتی که پیشاپیش بزرگان گاه عبور از کوی و برزن گفتندی. ( یادداشت دهخدا ). بردابرد. برد. || رواج کار و رونق بازار. ( فرهنگ لغات عامیانه ).
- بروبرو داشتن ؛ مرتبت و اقتداری را مالک بودن. ( یادداشت دهخدا ). جلال و شکوه داشتن. بروبیا داشتن.
- || مورد توجه بودن. ( فرهنگ لغات عامیانه ).

فرهنگ فارسی

کلماتی که پیشاپیش بزرگان گاه عبور از کوی و بر زن گفتندی بردابرد .

دانشنامه عمومی

بروبرو ( نام علمی: Nilaus afer ) نام یک گونه از تیره سنگ چشم بیشه است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال زندگی فال زندگی فال آرزو فال آرزو استخاره کن استخاره کن