رودباری

لغت نامه دهخدا

رودباری. ( ص نسبی ) منسوب است به رودبار که نام مواضع متعددی است.
رودباری. ( اِخ ) دهی است از دهستان سُگلی از شهرستان نهاوند واقع در 25هزارگزی شمال باختر نهاوندو 5هزارگزی باختر راه شوسه نهاوند به کرمانشاه در کنار راه گاماسیاب. منطقه ای است جلگه ای و هوایی سرد دارد. سکنه آن 540 تن است. آب آن از رودخانه تأمین می شود و محصولش غلات و حبوب ، و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
رودباری. ( اِخ ) حسین بن محمدبن محمدبن علی رودباری طوسی مکنی به ابوعلی ، در طلب حدیث مسافرتها کرد و از ابن داسة التمار بصری سنن ابوداود را فراشنید و از ابوالحسن محمدبن محمدبن علی انصاری طوسی روایت کرد و حاکم ابوعبداﷲ و ابوبکر بیهقی از او حدیث شنیدند. وی بسال 403 هَ. ق. درگذشت. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).
رودباری. ( اِخ ) محمدبن احمد رودباری مکنی به ابوعلی از مشایخ است. وفاتش بمصر در سنه عشر و ثلثمائه ( 310 هَ. ق. ) بزمان مقتدر خلیفه اتفاق افتاد.از سخنان اوست : تصوف مذهبی است همه جد که هیچ هزل با او نباشد و نیامیزد. ( تاریخ گزیده چ لیدن ص 778 ).

فرهنگ فارسی

محمد بن احمد رودباری مکنی به ابو علی از مشایخ است . وفاتش به مصر در سنه عشر و ثلثمائه بزمان مقتدر خلیفه اتفاق افتاد .

دانشنامه آزاد فارسی

رودباریاز گویش های بشکردی، رایج در رودبار واقع در شمال غربی بشکرد به مرکزیت کهنوج. این گویش همراه بندری، هرمزی، رودانی و مینابی، گویش های بشکردیِ بیرون از بشکرد را تشکیل می دهند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال چای فال چای فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال میلادی فال میلادی