لغت نامه دهخدا
ام جمیل. [ اُم ْ م ِ ج َ ] ( اِخ ) دختر مجلل بن عبداﷲبن قیس و از زنان فاضل و خردمند و از سبقت گیرندگان به دین اسلام بوده است. با حاطب بن حارث بن مغیره ازدواج کرد و با وی به حبشه رفت. ( از ریحانة الادب ج 6 ص 214 ).
ام جمیل. [ اُم ْ م ِ ج َ ] ( اِخ ) زنی صحابی از طایفه ابوهریره و در وفا ضرب المثل بوده و «اوفی من ام جمیل » از امثال سائر است. گویند قومی می خواستند ضراربن خطاب را بکشند. ضرار به این زن پناه آورد و او با اهتمام تمام از وی دفاع کرد و از کشته شدن او را رهایی بخشید. و رجوع به جمهرةالامثال و مجمع الامثال و تذکرة الخواتین ص 35 و خیرات حسان ج 1 ص 40 و المرصع و ریحانة الادب ج 6 ص 213 شود.
ام جمیل. [ اُم ْ م ِ ج َ ] ( اِخ ) فاطمه دختر خطاب و خواهر عمربن خطاب خلیفه دوم بوده است. ( از ریحانة الادب ج 6 ص 214 ).