تسبیح گوی

لغت نامه دهخدا

تسبیح گوی. [ ت َ ] ( نف مرکب ) عابد. کسی که نام خدای تعالی را به پاکی بر زبان آورد. گوینده سبحان اﷲ :
چو بادند پنهان و چالاکپوی
چو سنگند خاموش و تسبیح گوی.( بوستان ).و رجوع به تسبیح و دیگر ترکیبات آن شود.

فرهنگ فارسی

عابد . کسیکه نام خدای تعالی را به پاکی بر زبان آورد . گوینده سبحان الله
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم