ارسامس

لغت نامه دهخدا

ارسامس. [ اَ م ِ ] ( اِخ ) نام سپاهسالاری معاصر داریوش که بر او طغیان کرد. || پسر اردشیر درازدست. او را اُسوس بکشت. و رجوع به ارسام و ارشام و ارسامن شود.

فرهنگ فارسی

نام سپاهسالاری معاصر داریوش که بر او طغیان کرد

فرهنگ اسم ها

اسم: آرسامس (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: ārsāmes) (فارسی: آرسامس) (انگلیسی: arsames)
معنی: نام یکی از سرداران ایرانی، ( اعلام ) نام یکی از سرداران ایرانی که در جنگ علیه اسکندر شرکت داشت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال قهوه فال قهوه استخاره کن استخاره کن فال اوراکل فال اوراکل