لغت نامه دهخدا
جزن. [ ] ( اِخ ) از مزارع جبال بارز کرمان است. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 226 ).
جزن. [ ] ( اِخ ) از رستاق انجیل. ( از تاریخ قم ص 117 ).
جزن. [ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان وسط از بخش طالقان از شهرستان طهران. محصول آن غلات آبی و دیمی ، سیب زمینی ، لوبیا، عسل و میوه است و چشمه هایی بنام پست قلعه و ده سوسرک دارد که آب آنها پس از تبخیر نمک میشود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
جزن. [ ج َ زَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی از بخش نطنز از شهرستان کاشان. آب این محل از شش رشته قنات تأمین میشود و محصول آن غلات ، حبوب ، ابریشم ، خربزه ، هندوانه و دیگر میوه ها و شغل مردم گله داری است و 350 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
جزن. [ ج َ زَ ] ( اِخ ) معروف به «گز» قصبه دهستان حومه از بخش حومه از شهرستان دامغان. محصول آن غلات ، پنبه ، انگور و مختصری پسته و شغل مردم گله داری است و 1960 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).