بی نقاب

لغت نامه دهخدا

بی نقاب. [ ن ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + نقاب ) بی حجاب. بی برقع. بی روبند :
چون روی تو بی نقاب گردد
آفاق جمال برنتابد.خاقانی.چو دیدند روئی چنان بی نقاب.نظامی.و رجوع به نقاب شود.

فرهنگ فارسی

بی حجاب ٠ بی برقع ٠ بی روبند ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم