نمک گرفتن

لغت نامه دهخدا

نمک گرفتن. [ ن َ م َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) مزه یافتن. بانمک شدن. نمکین و مطبوع شدن :
عشق از افلاس می گیرد نمک
عشق مفلس را سزد بی هیچ شک.عطار.|| نمک گرفتن کسی را؛ نمک گیر شدن.

فرهنگ فارسی

مزه یافتن ٠ با نمک شدن ٠ نمکین و مطبوع شدن ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم