مشک اگین

لغت نامه دهخدا

( مشک آگین ) مشک آگین. [ م ُ / م ِ ] ( ص مرکب ) انباشته و آگنده و اندوده به مشک :
نشان پشت من است آن دو زلف مشک آگین
نشان جان من است آن دو چشم سحرآگند.رودکی.تولاله دیدی شمشادپوش و سنبل تاج
بنفشه دیدی عنبرسرشت و مشک آگین.فرخی.بدان مشکوی مشک آگین فرودآی
کنیزان را نگین شاه بنمای.نظامی.گشته زین نکته های مشک آگین
روی کاغذ نگارخانه چین.نظامی.

فرهنگ فارسی

( مشک آگین ) انباشته و آگنده و اندوده بمشک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم