سکه شدن

لغت نامه دهخدا

سکه شدن. [ س ِک ْ ک َ / ک ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بصورت سکه درآمدن پول. ( فرهنگ فارسی معین ).
- سکه شدن کار ( و بار ) ؛ تنظیم یافتن آن. آماده شدن آن. بسامان رسیدن. درست شدن کار و بار. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

( ~ . شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) رونق پیدا کردن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) به صورت که در آمدن پول . یا سکه شدن کار ( و بار ) تنظیم یافتن آن آماده شدن آن بسامان رسیدن درست شدن کار و بار .

ویکی واژه

رونق پیدا کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال تک نیت فال تک نیت فال شمع فال شمع فال نوستراداموس فال نوستراداموس