دژ بانو

لغت نامه دهخدا

دژبانو. [ دِ ] ( اِ مرکب ) بانوی دژ. خاتون دژ :
چو گل بودم ملک بانوی سقلاب
کنون دژبانوی شیشه م چو گلاب.نظامی.دژبانوی من بدین سبیل است
دژبانی من بدین دلیل است.نظامی.

فرهنگ فارسی

بانوی دژ خاتون دژ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال ورق فال ورق فال زندگی فال زندگی فال رابطه فال رابطه