تیزی کردن

لغت نامه دهخدا

تیزی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تندی کردن. خشم گرفتن. بدخوئی کردن. مقابل بردباری :
بدو گفت کای شاه تیزی مکن
که اکنون دگر گشت ما را سخن.فردوسی.ستون خرد بردباری بود
چو تیزی کند تن به خواری بود.فردوسی.سخنهایشان بشنو و گو سخن
کسی تیز گوید تو تیزی مکن.فردوسی.که هرکس که تیزی کند روز جنگ
نباشد خردمند و بارای و سنگ.فردوسی.نکند کندی وقتی که کند پاداشن
نکند تیزی وقتی که کند بادافره.فرخی.رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

تندی کردن خشم گرفتن بدخوئی کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال میلادی فال میلادی فال پی ام سی فال پی ام سی فال فنجان فال فنجان