بلند افتادن. [ب ُ ل َ اُ دَ ] ( مص مرکب ) بزرگ واقع شدن. ( آنندراج ).گرانقدر و گران قیمت شدن. ( ناظم الاطباء ) : رتبه افکار ما صائب بلند افتاده است کی رسد هر کوته اندیشی به فکر دور ما.صائب ( از آنندراج ).اگر سودا بلند افتد ازین بهتر چه می باشد کلیم از بهر خود رو فکرهای سروبالا کن.کلیم ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - گرانقیمت شدن . ۲ - گرانقدر شدن ارجمند گشتن .