افسار کردن

لغت نامه دهخدا

افسار کردن. [ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مهار کردن. افسار زدن. || کنایه از جلوگیری کردن از افسار گسیختگی و لاابالی گری.

فرهنگ فارسی

مهار کردن افسار زدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم