توشه گرفتن

لغت نامه دهخدا

توشه گرفتن. [ ش َ / ش ِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) زاد راه گرفتن. غذا و خوراکی گرفتن :
بی جگر خوردن نگردد قطع صائب راه عشق
توشه این راه از لخت جگر باید گرفت.صائب ( از آنندراج ).در سراغ کوی او از کعبه خواهم همتی
از برای راه باید توشه در منزل گرفت.سلیم ( ایضاً ).

فرهنگ فارسی

غذا و خوراکی گرفتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم