قون

لغت نامه دهخدا

قون. [ ق ُ وَ ] ( ع اِ ) ج ِ قَونَة. ( اقرب الموارد ). رجوع به قونة شود.
قون. [ ق َ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ) ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

موضعی است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم