سیاه روز

لغت نامه دهخدا

سیاه روز. ( ص مرکب ) بدبخت. بی نصیب. بی طالع. ( ناظم الاطباء ).کنایه از ماتمی و مصیبت زده. ( آنندراج ) :
از زندگی بتنگند دائم سیاه روزان
ذوق چراغ ماتم از زیستن ندارد.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

بدبخت، تیره بخت، مصیبت زده، سیاه روزگار.

فرهنگ فارسی

بدبخت و بی نصیب و بی طالع کنایه از ماتمی و مصیبت زده
کنایه ازبدبخت، تیره بخت، مصیبت زده، سیاه روزگار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال اوراکل فال اوراکل فال لنورماند فال لنورماند فال درخت فال درخت