جنگ گاه

لغت نامه دهخدا

جنگ گاه. [ ج َ ] ( اِ مرکب ) میدان جنگ. عرصه. معرکه.معترک. جنگاه. ( ناظم الاطباء ) : پیغمبر از جای خود [ مدینه ] تا جنگ گاه [ ذی قار ] بدید. ( ترجمه تاریخ طبری بلعمی ). و دیگر روز بر مدار قلعه بر سبیل نظاره و مطالعه جنگ گاهها طواف میکرد. ( رشیدی ).

فرهنگ فارسی

میدان جنگ عرصه معرکه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس